خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارتپستال
[اسم]
el postal
/pɔstˈal/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: postales]
1
کارتپستال
1.Laurita me mandó una postal preciosa desde Pisa.
1. "لاریتا" برای من یک کارتپستال زیبا از پاریس ارسال کرد.
کلمات نزدیک
pilotar
paz
muro
guía
descolonizar
tener lugar
cariñoso
chistoso
hacer gimnasia
maleducado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان