خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رسم
[اسم]
el precedente
/pɾˌeθeðˈɛnte/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: precedentes]
1
رسم
سنت، سابقه
1.Tales protestas no tienen precedentes en la historia reciente.
1. این نوع اعتراضها در تاریخ معاصر سابقهای ندارند.
کلمات نزدیک
tradición
materialización
modernismo
recitación
rimar
simultáneo
narrativo
cabaré
ritmo
comprensión
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان