خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آماده کردن
[فعل]
preparar
/pɾˌepaɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: preparé]
[حال: preparo]
[گذشته: preparé]
[گذشته کامل: preparado]
صرف فعل
1
آماده کردن
درست کردن
1.Voy a preparar el postre favorito de mi hija.
1. من میخواهم دسر موردعلاقه دخترم را درست کنم.
کلمات نزدیک
pasar el aspirador
limpiar el polvo
hacer la comida
hacer la compra
fregona
programar
quitar el polvo
recogedor
sacar la basura
acuse de recibo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان