خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقتشناس
[صفت]
puntual
/puntwˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: puntual]
[جمع مونث: puntuales]
[جمع مذکر: puntuales]
1
وقتشناس
سروقت
1.Siempre tenemos que esperarlo 15 minutos porque nunca es puntual.
1. همیشه باید پانزده دقیقه منتظر او بمانیم، زیرا هرگز سروقت نیست [نمیآید].
کلمات نزدیک
peor
parada
necesitar
mejor
medio
submarinismo
tarjeta
transporte
vacación
viajar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان