خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنیر رندهشده
[اسم]
el queso rallado
/kˈeso raʎˈaðo/
قابل شمارش
مذکر
1
پنیر رندهشده
1.Me gustaría ponerle queso rallado a la pasta.
1. من دوست دارم روی پاستا پنیر رندهشده بریزم.
کلمات نزدیک
magro
lubina
a la brasa
langostino
lenguado
al vapor
propiedad
mora
aromático
exprimido
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان