خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرس (خوراک)
[اسم]
la ración
/raθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: raciones]
1
پرس (خوراک)
1.Asegúrate de que cada porción de puré de papa sea del mismo tamaño.
1. یادت باشد که تمام پرسهای پوره سیبزمینی به یک اندازه باشد.
2.La comida estaba rica, pero las raciones eran demasiado pequeñas.
2. غذا بسیار خوشمزه بود، اما پرسها بسیار کوچک بودند.
کلمات نزدیک
qué te parece
proponer
pincho
picar
pasear
rebanda
rechazar
recomendable
sitio
tapa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان