خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفتن
2 . برداشت کردن
3 . کنار کشیدن
[فعل]
retirarse
/rˌetiɾˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me retiré]
[حال: me retiro]
[گذشته: me retiré]
[گذشته کامل: retirado]
صرف فعل
1
رفتن
1.Muchas gracias, ya puede retirarse si quiere.
1. خیلی ممنون، اگر میخواهید دیگر میتوانید بروید.
2
برداشت کردن
(retirar)
1.Alguien retiró 300 dólares de mi cuenta.
1. یک نفر سیصد دلار از حساب من برداشت کرده.
3
کنار کشیدن
کنارهگیری کردن
1.Tuve que retirarme del concurso cuando me resfrié.
1. وقتی سرما خوردم، مجبور شدم از مسابقات کنارهگیری کنم.
کلمات نزدیک
resultar
práctico
placentero
pesadilla
permitir
reunir
revisar
segunda lengua
serie de televisión
sorprender
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان