خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پخش کردن (برنامه رادیویی یا تلویزیونی)
[فعل]
retransmitir
/rˌetɾansmitˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: retransmití]
[حال: retransmito]
[گذشته: retransmití]
[گذشته کامل: retransmitido]
صرف فعل
1
پخش کردن (برنامه رادیویی یا تلویزیونی)
1.¿Sabes si retransmitirán el concierto en la televisión?
1. آیا میدانی که کنسرت را از تلویزیون پخش میکنند یا نه؟
کلمات نزدیک
retransmisión
programación
pasarlo mal
pasarlo bien
jardinería
salir de fiesta
salir de paseo
salir de marcha
senderista
serie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان