خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرتره
[اسم]
el retrato
/retɾˈato/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: retratos]
1
پرتره
چهرهنگاری، تصویر صورت
1.Quiero colgar el retrato familiar sobre la chimenea.
1. میخواهم پرتره خانوادگی را بالای شومینه آویزان کنم.
کلمات نزدیک
guion
elenco
escultura
carpintería
alfarería
tango
baile de salón
rock and roll
vals
paso ligero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان