1 . فر کردن (مو)
[فعل]

rizarse

/riθˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: ricé] [حال: rizo] [گذشته: ricé] [گذشته کامل: rizado]

1 فر کردن (مو)

  • 1.Mi mamá solía usar rulos para rizarse el cabello.
    1. مادرم عادت داشت برای فرکردن موهای از بیگودی استفاده کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان