خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چهره
[اسم]
el rostro
/rˈɔstɾo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: rostros]
1
چهره
صورت
1.Su rostro preocupado me dejó inquieto.
1. چهره نگران او من را بیقرار کرد.
کلمات نزدیک
flequillo
melena
cambio de imagen
recortar
hidromasaje
sabiduría
apreciar
diariamente
facilitar
toxina
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان