خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نشانگان
[اسم]
el síndrome
/sˈindɾome/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: síndromes]
1
نشانگان
سندرم
1.Tengo tres hijos y uno de ellos nació con síndrome de Down.
1. من سه فرزند دارم و یکی از آنها با سندروم داون به دنیا آمد.
کلمات نزدیک
rayo
quemar
pinza
pezuña
perjudicar
surgir
timidez
vaya
vaya por dios
vergüenza
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان