خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عقل
[اسم]
la sabiduría
/sˌaβiðuɾˈia/
غیرقابل شمارش
مونث
1
عقل
درایت
1.La chica evitó muchos problemas gracias a la sabiduría de su madre.
1. (آن) دختر بهخاطر درایت مادرش از خیلی از مشکلات دور شد.
کلمات نزدیک
rostro
flequillo
melena
cambio de imagen
recortar
apreciar
diariamente
facilitar
toxina
poro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان