خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به گردش رفتن
[عبارت]
salir de marcha
/salˈiɾ ðe mˈaɾtʃa/
1
به گردش رفتن
برای تفریح بیرون رفتن
1.Me apetece un montón salir de marcha y pillarme un buen pedo.
1. خیلی دلم میخواهد بروم بیرون و تفریح کنم و حسابی مست کنم.
کلمات نزدیک
salir de paseo
salir de fiesta
retransmitir
retransmisión
programación
senderista
serie
sombrilla
telebasura
telenovela
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان