خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سریال تلویزیونی
[اسم]
las series de TV
/sˈɛɾjes ðe tˌeˈuβe/
قابل شمارش
جمع مونث
1
سریال تلویزیونی
1.Leo quiere ver tres temporadas de sus series de TV favorita este fin de semana.
1. "لئو" میخواهد تا این آخر هفته سه فصل از سریال تلویزیونی موردعلاقهاش را ببیند.
کلمات نزدیک
canal
noticias
asiento
pantalla
dibujos animados
violín
teclado
piano
trompeta
guitarra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان