خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ویلچر
[اسم]
la silla de ruedas
/sˈiʎa ðe ruˈeðas/
قابل شمارش
مونث
[جمع: sillas de ruedas]
1
ویلچر
صندلی چرخدار
1.Mi abuela va en silla de ruedas desde hace dos años.
1. دو سال است که مادربزرگم روی ویلچر مینشیند.
کلمات نزدیک
muleta
escayola
yeso
vendaje
jeringa
termómetro para la fiebre
aparatología fija
cuello ortopédico
estetoscopio
catéter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان