خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرص خواب
[اسم]
el somnífero
/sɔmnˈifɛɾɔ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: somníferos]
1
قرص خواب
1.Después de la operación, me dieron un somnífero para que descansara bien.
1. بعد از جراحی به من یک قرص خواب دادند تا خوب استراحت کنم.
کلمات نزدیک
fecha de caducidad
dosis
jarabe para la tos
efecto secundario
insulina
aspirina
virus
bacteria
gripe
diarrea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان