خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سکه
2 . باز
[اسم]
el suelto
/swˈelto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: sueltos]
1
سکه
1.No traigo suelto para la propina.
1. برای انعام سکه همراهم نیست.
[صفت]
suelto
/swˈelto/
قابل مقایسه
[حالت مونث: suelta]
[جمع مونث: sueltas]
[جمع مذکر: sueltos]
2
باز
1.Cuidado. Tienes el reloj suelto.
1. مراقب باش. ساعتت باز است.
2.Traes los cordones sueltos.
2. بندهای کفشت باز است.
کلمات نزدیک
seguro de vida
riqueza
recursos naturales
pobreza
plazo
tipo de interés
país en vías de desarrollo
aprender de memoria
asignatura
aula
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان