خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صندلی (بدون پشتی)
[اسم]
el taburete
/tˌaβuɾˈɛte/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: taburetes]
1
صندلی (بدون پشتی)
چارپایه
1.El doctor se sentó en el taburete y le dijo al paciente que dijera "ah".
1. پزشک روی صندلی نشست و به بیمار گفت که بگوید، "آآ".
کلمات نزدیک
interruptor
zapatero
planta de interior
mesa de centro
toma de corriente
mecedora
picaporte
mantel
persiana
ojo de la cerradura
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان