خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سپری شدن
[فعل]
transcurrir
/tɾˌanskurˈiɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: transcurrí]
[حال: transcurro]
[گذشته: transcurrí]
[گذشته کامل: transcurrido]
صرف فعل
1
سپری شدن
گذشتن
1.Me pareció que mi tiempo de vacaciones transcurrió muy rápido.
1. بهنظرم زمان تعطیلاتم بسیار سریع سپری شد.
کلمات نزدیک
tenso
teléfono fijo
sinónimo
respetuoso
resolver
transición
tratarse de
valores
vinculo
admitir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان