خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خط
[اسم]
el trazo
/tɾˈaθo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: trazos]
1
خط
1.El artista usa unos trazos gruesos y revueltos para representar el mar agitado.
1. نقاش برای نشاندادن دریای طوفانی از خطوط ضخیم و چرخان استفاده میکند.
کلمات نزدیک
avance
actual
temática
colorido
armonía
perspectiva
claroscuro
cincel
tallar
lienzo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان