خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اورولوژی
[اسم]
la urología
/ˌuɾɔloxˈia/
غیرقابل شمارش
مونث
1
اورولوژی
پزشکی مجاری ادراری
1.Charlie fue al servicio de Urología por un problema de próstata.
1. "چارلی" بهخاطر مشکلات پروستات به بخش اورولوژی رفت.
کلمات نزدیک
cirugía
psiquiatría
pediatría
dermatología
radiología
neurología
endocrinología
patología
oncología
masaje
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان