خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهره (بدن)
[اسم]
la vértebra
/bˈɛɾteβɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: vértebras]
1
مهره (بدن)
1.Ciaran se fracturó dos vértebras cuando se cayó del tejado.
1. وقتی که "سیاران" از سقف افتاد، دو تا از مهرههایش شکست.
کلمات نزدیک
tendón
músculo
hueso
dedo meñique
dedo anular
pelvis
esternón
costilla
clavícula
esqueleto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان