خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیست
2 . بیست
3 . بیستم (در تاریخ)
[عدد]
veinte
/bˈeɪnte/
1
بیست
عدد 20
1.Diez por dos son veinte.
1. ده ضربدر دو میشود بیست.
[تخصیص گر]
veinte
/bˈeɪnte/
2
بیست
1.Tiene veinte canicas dentro de la bolsa.
1. او درون کیسهاش بیست تیله دارد.
[اسم]
el veinte
/bˈeɪnte/
قابل شمارش
مذکر
3
بیستم (در تاریخ)
1.El veinte del mes que viene me voy a España.
1. من بیستم ماه آینده به اسپانیا خواهم رفت.
کلمات نزدیک
diecinueve
dieciocho
diecisiete
dieciséis
quince
treinta
cuarenta
cincuenta
sesenta
setenta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان