خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لرزیدن
[فعل]
vibrar
/biβɾˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: vibré]
[حال: vibro]
[گذشته: vibré]
[گذشته کامل: vibrado]
صرف فعل
1
لرزیدن
1.Toca el acorde y deja que las cuerdas vibren todo el compás.
1. آکورد را بنواز و اجازه بده که سیمها در طول ترازه بلرزند.
کلمات نزدیک
trompetista
soplar
saxofonista
pianista
instrumento de viento
violinista
violonchelista
abstracto
escultor
estilo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان