1 . مسابقه 2 . حزب
[اسم]

el partido

/paɾtˈiðo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: partidos]

1 مسابقه بازی

  • 1.El partido de fútbol que vimos ayer fue emocionante.
    1. بازی فوتبالی که دیروز دیدیم، هیجان‌انگیز بود.

2 حزب

  • 1.Mi hermana se ha afiliado al partido que apoya la reforma económica.
    1. خواهرم به حزبی که از اصلاحات اقتصادی حمایت می‌کند، پیوسته است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان