1 . به دلیل
[عبارت]

à cause de

/a koz də/

1 به دلیل به علت

  • 1.Certains droits sont bafoués à cause de cette situation.
    1. بعضی حقوق به دلیل این وضعیت نقض شده اند.
  • 2.Son père est morte à cause de cette maladie.
    2. مادرش به خاطر این بیماری از دنیا رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان