خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیمهی گمشده
[اسم]
l'âme sœur
/ɑm sœʀ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: âmes sœurs]
1
نیمهی گمشده
1.Béatrice et Paul se considéraient comme des âmes sœurs.
1. "بئاتریس" و "پل" مانند نیمههای گمشده به حساب میآیند.
2.Il croit trouver son âme sœur.
2. او تصور میکند که نیمهی گمشدهاش را پیدا کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
âme
âgé
âgisme
âge mûr
âge d'or
âne
ânerie
ânesse
âpre
âtre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان