خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تهیه
[اسم]
l'élaboration
/elabɔʀasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
تهیه
تدارک، ایجاد
1.Des juristes travaillent à l'élaboration d'une nouvelle loi.
1. حقوقدانان روی ایجاد (کردن) یک قانون جدید کار میکنند.
2.Je participe à l'élaboration du nouveau spectacle.
2. من در تهیه نمایشنامهی جدید دست دارم [شرکت میکنم].
تصاویر
کلمات نزدیک
éjecter
éjectable
éire
éhonté
égérie
élaboration des lois
élaborer
élaboré
élaguer
élan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان