خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برقرسانی
2 . (عمل) برقی کردن
[اسم]
l'électrification
قابل شمارش
مونث
1
برقرسانی
برق دادن
2
(عمل) برقی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
électif
élastiquement
élasticité
élagage
éjection
électriquement
électrisation
électrocardiogramme
électrochimie
électrocution
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان