1 . الکتریکی شده 2 . هیجان‌زده
[صفت]

électrisé

/elɛktʀize/
قابل مقایسه

1 الکتریکی شده برق‌دار شده

  • 1.Ce pays a été électrisé.
    1. این کشور برق‌دار شده است.

2 هیجان‌زده به وجد آمده

  • 1.J'étais absolument électrisé.
    1. من کاملا به وجد آمده بودم.
  • 2.La foule était électrisée par la performance de la chanteuse.
    2. جمعیت به واسطه‌ی اجرای خواننده هیجان زده شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان