1 . الکترونیکی 2 . الکترونیک
[صفت]

électronique

/elɛktʀɔnik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: électronique] [جمع مونث: électroniques] [جمع مذکر: électroniques]

1 الکترونیکی

  • 1.La chaleur excessive peut endommager des appareils électroniques.
    1. حرارت زیاد می‌تواند به وسایل الکترونیکی آسیب بزند.
  • 2.Le livre est disponible en format électronique.
    2. کتاب به صورت الکترونیکی در دسترس است.
[اسم]

l'électronique

/elɛktʀɔnik/
قابل شمارش مونث
[جمع: électroniques]

2 الکترونیک

  • 1.J'ai le cours sur les circuits et l'électronique.
    1. درس مدار و الکترونیک دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان