خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دفع
[اسم]
l'élimination
/eliminasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
دفع
1.L'élimination des déchets radioactifs est réglementée.
1. برای دفع زبالههای رادیواکتیو مقررات وضع میشود.
2.L'élimination des déchets.
2. دفع زباله.
تصاویر
کلمات نزدیک
élimer
éligible
élider
élevé
éleveur
éliminatoire
éliminer
éliminé
élimé
élire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان