1 . عصبانی
[صفت]

énervé

/enɛʀve/
قابل مقایسه
[حالت مونث: énervée] [جمع مونث: énervées] [جمع مذکر: énervés]

1 عصبانی

  • 1.Il ne faut pas lui en vouloir, il était très énervé.
    1. نباید از او دلخور بود، او خیلی عصبانی بود.
  • 2.Je suis aussi énervé que vous.
    2. من هم به اندازه شما عصبی هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان