خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیوع
[اسم]
l'épidémie
/epidemi/
قابل شمارش
مونث
1
شیوع
همهگیری (بیماری، رفتار)، بیماری همهگیر
1.Cet hiver l'épidémie de grippe a été très importante.
1. این زمستان شیوع سرماخوردگی بسیار زیاد بوده است.
2.Épidémie de choléra.
2. شیوع وبا.
تصاویر
کلمات نزدیک
épidermique
épiderme
épicéa
épicé
épicier
épier
épilation
épilepsie
épiler
épilogue
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان