خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گیرهی کراوات
[اسم]
l'épingle
/epɛ̃gl/
قابل شمارش
مونث
1
گیرهی کراوات
1.Il avait une épingle d’or.
1. او یک گیرهی کراوات طلا داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
épineux
épine
épinards
épinard
épiloguer
épinière
épique
épisode
épisodique
épistolaire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان