خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چهارگوش بریدن
2 . چارشقه کردن (جانور مرده)
[فعل]
équarrir
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
چهارگوش بریدن
چهارگوش کردن
2
چارشقه کردن (جانور مرده)
تکه کردن، سلاخی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
épure
épouvantablement
époussetage
époumoner
épouiller
équarrissage
équarrisseur
équatorial
équidistance
équidistant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان