1 . درخشان 2 . قابل‌ملاحظه 3 . درخشان (از تمیزی)
[صفت]

étincelant

/etɛ̃s(ə)lɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: étincelante] [جمع مونث: étincelantes] [جمع مذکر: étincelants]

1 درخشان تابان

  • 1.Un ciel étincelant d'étoiles
    1. آسمانی درخشان از ستاره‌ها

2 قابل‌ملاحظه چشمگیر

  • 1.Des couleurs étincelantes
    1. رنگ‌های چشمگیر

3 درخشان (از تمیزی) براق

  • 1.Ces meubles sont étincelants de propreté.
    1. این اسباب اثاثیه‌ها از تمیزی درخشان هستند.
  • 2.Vitres étincelantes.
    2. شیشه‌های درخشان.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان