خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخشان
2 . قابلملاحظه
3 . درخشان (از تمیزی)
[صفت]
étincelant
/etɛ̃s(ə)lɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: étincelante]
[جمع مونث: étincelantes]
[جمع مذکر: étincelants]
1
درخشان
تابان
1.Un ciel étincelant d'étoiles
1. آسمانی درخشان از ستارهها
2
قابلملاحظه
چشمگیر
1.Des couleurs étincelantes
1. رنگهای چشمگیر
3
درخشان (از تمیزی)
براق
1.Ces meubles sont étincelants de propreté.
1. این اسباب اثاثیهها از تمیزی درخشان هستند.
2.Vitres étincelantes.
2. شیشههای درخشان.
تصاویر
کلمات نزدیک
étienne
éthylisme
éthylique
éthiquement
éthique
étinceler
étincelle
étioler
étiquetage
étiqueter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان