خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وضوح
[اسم]
l'évidence
/evidɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
وضوح
قطعیت
1.L'évidence de cette preuve ne me saute pas aux yeux.
1. قطعیت این مدرک به چشمم نمیآید [برایم مشخص نیست].
2.Vous êtes venu uniquement pour raconter des évidences comme celles-là ?
2. شما صرفا برای تعریف واضحاتی مانند اینها آمدهاید؟
تصاویر
کلمات نزدیک
évidemment
éviction
évertuer
éventé
éventuellement
évident
évider
évier
évincer
évitable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان