1 . قبول کردن 2 . موافقت کردن
[فعل]

admettre

/admɛtʀ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: admis] [حالت وصفی: admettant] [فعل کمکی: avoir ]

1 قبول کردن پذیرفتن

  • 1.Il a admis son erreur et s'est excusé.
    1. او اشتباهش را پذیرفت و معذرت‌خواهی کرد.
  • 2.J'admets que j'ai eu tort.
    2. من قبول می‌کنم که تقصیر داشتم.

2 موافقت کردن رضایت دادن

  • 1.Admettons qu'il ait raison!
    1. بیایید موافقت بکنیم که حق با او باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان