خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آگهی کردن
2 . اعلام کردن
3 . نشان دادن
[فعل]
afficher
/afiʃe/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
آگهی کردن
پوستر چسباندن
2
اعلام کردن
اعلان کردن
3
نشان دادن
1.Afficher les résultats.
1. نشان دادن نتایج.
2.Le panneau affichait une publicité pour un nouveau restaurant.
2. تابلو اعلانات تبلیغی برای یک رستوران جدید را نشان میداد.
تصاویر
کلمات نزدیک
affiche
affichage
affermissement
affermir
affectueux
afficheur
affichiste
affiché
affiler
affilier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان