خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موسسه ازدواج
[اسم]
l'agence matrimoniale
/aʒɑ̃s matʀimɔnjal/
قابل شمارش
مونث
[جمع: agences matrimoniales]
1
موسسه ازدواج
بنگاه زناشویی
1.Déçu de ses rencontres, il a décidé d'avoir recours à une agence matrimoniale pour trouver l’âme sœur.
1. ناامید از ملاقاتهایش، او تصمیم گرفت که از یک موسسه ازدواج برای پیدا کردن نیمه گمشدهاش کمک بگیرد.
2.Je suis à la recherche de mon âme sœur, je me suis adressée à l'agence matrimoniale.
2. من در جستجوی نیمه گمشدهام هستم، (بنابراین) به یک موسسه ازدواج مراجعه کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
agence immobilière
agence de voyages
agence de presse
agence
agaçant
agencer
agenda
agenouiller
agenouillé
agent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان