1 . عامل املاک و مستغلات
[اسم]

l'agent immobilier

/aʒɑ̃ imɔbilje/
قابل شمارش مذکر
[جمع: agents immobiliers]

1 عامل املاک و مستغلات دلال مسکن

  • 1.J'ai fait appel à un agent immobilier pour me trouver la maison de mes rêves.
    1. من برای پیدا کردن خانه رویاهایم با یک عامل املاک و مستغلات تماس گرفتم.
  • 2.L'agent immobilier a fait voir des maisons à vendre à ce couple.
    2. دلال مسکن خانه‌های برای فروش را به این زوج نشان داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان