1 . حمله کردن 2 . پرخاش کردن
[فعل]

agresser

/agʀese/
فعل گذرا
[گذشته کامل: agressé] [حالت وصفی: agressant] [فعل کمکی: avoir ]

1 حمله کردن هجوم بردن

  • 1.Agresser un policier est puni par la loi.
    1. هجوم بردن به پلیس توسط قانون مجازات شد.
  • 2.On a agressé la voisine hier soir pour lui voler son sac.
    2. دیشب برای دزدیدن کیف همسایه به او حمله کردند.

2 پرخاش کردن

  • 1.Il l'agresse constamment.
    1. او دائما به او پرخاش می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان