خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مواد غذایی
[اسم]
l'alimentation
/alimɑ̃tasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: alimentations]
1
مواد غذایی
تغذیه
1.Il travaille dans un magasin d'alimentation.
1. او در یک فروشگاه مواد غذایی کار می کند.
2.Je dois peut-être changer mon alimentation.
2. احتمالا باید تغذیهام را تغییر دهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
alimentaire
aliment
aligner
alignement
alice
alimenter
aline
alinéa
alité
aliénation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان