1 . مرتب کردن
[فعل]

aménager

/amenaʒe/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: aménagé] [حالت وصفی: aménageant] [فعل کمکی: avoir ]

1 مرتب کردن نظم و ترتیب دادن

  • 1.Alice, va aménager ta chambre.
    1. "آلیس"، برو اتاقت را مرتب کن.
  • 2.Je peux vous donner quelques idées pour aménager votre bureau ?
    2. می توانم چند ایده برای نظم و ترتیب دادن به دفتر کارتان، به شما ارائه دهم ؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان