1 . بی‌تفاوتی
[اسم]

l'apathie

/apati/
قابل شمارش مونث

1 بی‌تفاوتی بی‌اعتنایی

  • 1.Il a plongé dans l'apathie depuis le décès de sa femme.
    1. او از زمان مرگ همسرش در بی‌تفاوتی فرو رفت.
  • 2.Le docteur sortit de son apathie habituelle.
    2. دکتر از بی‌تفاوتی همیشگی‌اش بیرون آمد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان