خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسطح کردن
2 . حل کردن (مشکل)
[فعل]
aplanir
/aplanˈiʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: aplani]
[حالت وصفی: aplanissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مسطح کردن
هموار کردن، صاف کردن
1.Aplanir un chemin
1. مسیری را هموار کردن
2
حل کردن (مشکل)
فیصله دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
apitoyer
apitoiement
apiculture
apiculteur
aphte
aplati
aplatir
aplomb
apocalypse
apogée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان