خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بایگانی
2 . اوراق
[اسم]
les archives
/aʁʃˈiv/
قابل شمارش
جمع مونث
1
بایگانی
آرشیو
archives d'un journal/travailler aux archives
آرشیو یک مجله/در بایگانی کار کردن
1. Il travaille aux archives.
1. او در بخش بایگانی کار میکند.
2. Le rédacteur va aux archives d'un journal.
2. ویراستار به آرشیو مجله میرود.
2
اوراق
اسناد، سوابق
مترادف و متضاد
document
archives publiques/nationales...
اوراق عمومی/ملی...
1. Il consulte les archives nationales avant d'écrire un roman historique.
1. پیش از نوشتن یک رمان تاریخی، به اوراق ملی مراجعه میکند.
2. Qui peut consulter les archives municipales ?
2. چه کسی میتواند به اوراق شهری مراجعه کند؟
تصاویر
کلمات نزدیک
architecture intérieure
architecture
architecte
archipel
archevêque
archiviste
archéologie
archéologique
archéologue
archétype
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان