خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یاری
[اسم]
l'assistance
/asistɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
یاری
کمک، مساعدت
1.Elle nous a prêté assistance.
1. او به ما کمک کرد.
2.Je demande assistance auprès de mon ami.
2. من از دوستم یاری میخواهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
assistanat
assises
assise
assis
assimilé
assistant
assistante de service sociale
assistante maternelle
assister
assisté
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان